ای کاش
کاش اسمان حرف کویر را میفهمید واشک خود را نثار گونه های خشک او می کرد. کاش دلها انقدر خالص بود ند که دعاها قبل از پایین امدن دستها مستجاب میشد کاش مهتاب با کوچه های شب اشنا تر بود کاش بهار انقدر مهربان بود که باغ رابه دست خزان نمی سپرد کاش شکوه لبخند در معنی داغ اشک گم نمی شد کاش مرگ معنای عاطفه را می فهمید وای کاش کاش کاش.......... انقدر گفتم کاش کاش ولی چیزی به دست نیاوردم با گفتن کاش چیزی درست نمی شه هر کی تخم کاش بکاره چیزی حاصلش نمی شه هیچی سبز نمیشه حتی علف هرز... خدایا:اگه درد میدی اگه مشکل سر راهمون میزاری ای کاش را حلشم میگفتی ای کاش نمی گفتی صبر کنین /نمیگفتی صبور باشین (خدا صابران دوست داره)
+ نوشته شده در پنجشنبه پنجم مرداد ۱۳۹۱ ساعت 10:24 توسط زهرا
|
خدایا : می خواهم انگونه زنده ام نگاه داری که نشکند دلی از زنده بودنم وانگونه بمیرانی که کسی به وجد نیاید از نبودنم